به نام حضرت دوست
چند روزی بود فرصت به اصطلاح سرخاراندن هم برایم نبود تا به روز بشم.البته که هرچه فکر هم میکردم نمیتوانستم مطالب ذهنیام را جمع و جور کنم و برای وبلاگ پست جدیدی ایجاد کنم.بالاخره همین امر باعث شد تا با این عنوان مطلب بنویسم شاید کمی از بار ذهنم خالی شده و فضای نمی دانم چند گیگ مغزم را پاک کنم.
این روزها سراغ هر مسئلهای میروی دلت میخواهد دل کنده و بیرون بیایی بدون آنکه بدانی چه خبر است؟
از سیاسی اگه شروع کنم که واویلاست.باور کنید واویلاست.اخلاق را زدهایم کنار و بهش آمرانه گفتهایم حالا حالاها پیدات نشه که کار به کار داریم.وقتی هم اخلاق کنار بره تکلیفمون روشنه و وضعیتمون حتی از غربیها نیز بدتر خواهد شد.(اولئک کالانعام بل هم اضل).
اقتصادی که نگو!مردم متین و قشر مستضعف در حال تحمل فشارهای متعدد هستند و همچنان امیدوار.البته گاهی مواقع که از بین دم خروس و قسم حضرت عباس یکیشو میبینن دادشون به هواست که ای بابا تو رو خدا!!
اجتماعی که احتیاج به گفتن من نیست خودتون میبینین چه خبره،همهمون در حال فرار از وضع موجود به سمت ایدهآل هستیم بدون اینکه بدونیم کجا میریم و چی میخواهیم؟باورتون نمیشه؟
خلاصه:
نه اینکه بگم وضع خرابه، نه.ولی به داد برسیم.